loading...
| Bia | 2 | faaz | Bozorgtarin Download center Va Foroshgah |
محصولات

محصولات اولیه  فروشگاهwww.shopbia2faa.Tk

خرید کنید + دریافت کنید + پرداخت کنید

================================


پنل ارسال و دریافت پیام کوتاه لیمو20
پیشرفته ترین سامانه ارسال و دریافت پیام کوتاه در کشور
مدیریت ارسال و دریافت توسط خودتان و در پنل اختصاصی شما !
کاربران و مشتریان خود را چندین برابر کنید
ارسال پیامک بر اساس کد پستی تمامی استان ها
بانک شماره موبایل با بیش از 45 میلیون شماره فعال
ارسال خبرنامه
راه اندازی مسابقات و نظرسنجی
ارسال های زمان بندی شده
قابلیت استفاده از وب سرویس (ارسال و دریافت از طریق سایت شما)
و صدها امکان دیگر
با مراجعه به سایت ما می توانید امکانات کامل را مشاهده نمایید
www.Limoo20.ir
شماره های تماس :
09154294604
محمد مهدی پورسمنانی
09358081098
وحید درستی
آیدی پشتیبانی :
i_plus_plus@yahoo.com
Bia2faaz@yahoo.com

http://up.limoo20.ir/1/61db02561fa4e09ec13421b098df15f3.jpg
Vahid Faaz بازدید : 364 یکشنبه 15 مرداد 1391 نظرات (2)

 

http://up.shop200.tk/60539485417698929598.png

http://up.shop200.tk/Bia2faaz/1/84254258131974696078.png

||| در صورت بروز مشکل در هر پست و یا لینک از قسمت نظر همان پست به ما اطلاع دهید |||

 

 

برای آموزش روش جابجایی و  لینک گیری نقره تروین به ادامه مطلب مراجعه فرمایید :

برای مشاهده سایت از مرورگری غیر از اینترنت اکسپلورر استفاده کنید. پیشنهاد ما فقط مرورگر فایرفاکس است.

i explorer Welcome To LahjMusic getfirefox Welcome To LahjMusic getopera Welcome To LahjMusic

 

 http://up.shop200.tk/Troll/New1/41045720259086033466.gif

Vahid Faaz بازدید : 162 پنجشنبه 25 آبان 1391 نظرات (2)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با سلام و خسته نباشید مارو که ایشالا میشناسید وحید هانتر قدیم و وحید فاز جدید !

 

درخواست ها تکمیل شد دیگه سفارش نمیگیریم لطفا پی ام ندین

 

آیدی و وب سایت های نقره فروشی ما :

i_vahid_hunter3_i@yahoo.com

09358081098

pedrame12@yahoo.com

09333013100

وب سایت های نقره و منابع :

www.bia2faaz.ir

www.taksharj.Net

 

پیش فروش اکانت میکر با امکانات زیر تا 7روز کاری :

http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up10/07168617914894372019.png

'

امکانات :

1. ساخت اکانت به تعداد بالا با اسم و پسورد انتخابی شما

2. بدون نیاز به پروکسی در هنگام ساخت و پایان ساخت

3. ساخت اکانت تا جایی که سرور باز باشه 

4. انتخاب نوع اکانت و منطقه برای فعال سازی

5. دریافت اکانت ها در یک فایل NoT Pad

6. بدون نیاز به ساخت ایمیل دارای سرور قدرتمند

7. ایمیل ها توسط چندین سایت ایمیل ساخته میشود و امکان گرفتن ایمل یا بلوک کردنش 0% میباشد

 

قیمت این برنامه تا تاریخ تعیین شده

مبلغ 200 هزار تومان میباشد.

 

شرایط دریافت و پرداخت :

1. مبلغ را از طریق درگاه موجود در پیلاین پرداخت میکنید و یک رسید پرداخت میگیرید.

2. برای سوالات و طریقه پرداخت از پی لاین با : 09358081098 تماس یا با ایدی : i_vahid_hunter3_i@yahoo.com تماس بگیرید.

3. بعد از پرداخت و دریافت رسید تا 2 آذر و 12 ساعت وقفه نرم افزار به شما تحویل داده میشود و در صورت درخواست اصل مبلغ با 500 تومان کارمزد بانکی پس داده میشود.

4. دارای مجوز درگاه و کد فروشندگی ، شکایت در صورت واریز نکردن اصل پول یا دریافت نکردن نرم افزار :

http://trusted.payline.ir/status-4721

 

فعلا ظرفیت درخواست نرم افزار تکمیل نیست و تا تکمیل شدن درخواست دهید به بیش از 20 نفر پیش فروش نمیشود.

 

با تشکر

 

 

Vahid Faaz بازدید : 116 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

به فلانی میگم: عباس آقا شما هم که ریشتو جدول بندی کردی!
میگه: پ نه پ گذاشتم اداره راه بیاد روش اتوبان بزنه
+++
رفتم پیش حاجی میگم: ببخشید حاج آقا سؤال داشتم
میگه: شرعی؟
میگم: پ نه پ نیس همیشه تو خطی، خواستم شماره چند تا داف بهم بدی!
+++
پنالتی شد، به دوستم گفتم: بزن توی گل!
گفت: پ نه پ با دروازبان مشکل دارم می خوام صورتش رو صاف کنم
+++
کیسه آشغال دستمه، اومده میگه: آشغالایه خودتونه؟
میگم: پ نه پ من قاتله زنجیره ایم آدم کشتم تیکه تیکه کردم، می خوام بدم شهرداری ببره پلیس ردمو نزنه!
+++
ماشینمو بردم تعمیرگاه میگه: ماشین خودته؟
میگم: پ نه پ دم در وایساده بود خجالت می کشید بیاد تو آوردمش!

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 127 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

زیر کتری رو روشن کردم قوری رو گذاشتم روش مامانم میگه: می خوای چایی بخوری؟
میگم: پ نه پ غول چراغ فحش داده می خوام بخار پزش کنم تربیت شه!
+++
از مدرسه انداختنم بیرون. اومده میگه: اخراج شدی؟
میگم: پ نه پ گفتن برو تا کار پیدا نکردی برنگرد
+++
اسپری سوسک کش زدم به سوسکه از پشت افتاده داره دست و پا میزنه. دوستم میگه: داره میمیره؟
میگم: پ نه پ قیافه تو رو دیده ریسه رفته
+++
رفتم دادگستری یارو می پرسه: شکایت داشتید؟
میگم: پ نه پ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم!
+++
واسه استخدام رفتم یه شرکتی خانومه میگه: شما برای آگهی استخدام اومدین؟
میگم: پ نه پ اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنین!

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 124 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

 

استاد: کی جواب رو میدونه؟
دستم رو بردم بالا استاد گفت: می خوای جواب بدی؟
گفتم: پ نه پ می خوام ببینم باد از کدوم ور میاد
+++
صبح زنگ زدم به رفیقم میگم: که می خوام برم شیراز.
میگه: می خواین شب اونجا بخوابین؟
میگم: پ نه پ می خواستیم بریم شاه عبدالعظیم اونجا ملافه پهن کنیم چرت بزنیم تا تو رو غافلگیر کنیم تو هم میدونی که من تا حالا از تهران بیرون نیومدم اینم اولین مسافرتمه
+++
کبوتر با کبوتر، باز با باز.
پ نه پ فیل با اسب، گاو با خوک، کبوتر با گربه کند پرواز
+++
رفتم سوپری میگم: نوشابه دارید؟
یارو میگه: نوشابه مشکی؟
گفتم: پ! عصبانی شد گفت: برو گمشو بیرون.
میگم: آقا پنیرم می خوام.
یارو کلی معذرت خواهی کرده میگه: پنیر کیلویی می خوای؟
گفتم: پ نه پ متری می خوام
+++
دوستم پاش شکسته بود داداشم می بیندش میگه: پاش شکسته؟
پ نه پ اینو زده که دلشون براش بسوزه

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 111 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

کیک درست کرده داره می خوره تعارف میکنه میگه: می خوری؟
میگم: پ نه پ وای میسم تشویقت میکنم، بخور بخور
+++
به دختره میگم: حواست باشه گشت ارشاده.
میگه: گیر میدن؟
میگم: پ نه پ وایسادن دختر شایسته ایران رو انتخاب میکنن
+++
پشتمو میخارونم دوستم میگه: میخاره؟!
میگم: پ نه پ قلقلکیه، دارم اذیتش می کنم!
+++
آه میکشم. دوستم میگه: دلت گرفته؟
میگم: پ نه پ آه شادیه!
+++
مختار شهید شد ابراهیم از راه میرسه میگه: مختار مرد؟
پ نه پ به دیدار حق شتافت

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 122 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

میگه: دگرگونی یعنی همون تغییر کردن و متغیر شدن؟
میگم: پ نه پ یعنی این گونی نه، یک گونی دیگه!
+++
سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون گفتم: مرسی آقا
میگه: پیاده می شین؟
میگم: پ نه پ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد
+++
سگمو بردم دامپزشکی میگم: 3، 4 روزه چیزی نمی خوره.
دکتره میگه: یعنی مریضه؟
میگم: پ نه پ سالمه فقط یکم تناسب اندامش ریخته بهم تصمیم گرفته رژیم بگیره
+++
به معلممون میگم: آقا اجازه هست بریم دستشویی؟!
میگه: واجبه؟!
میگم: پ نه پ مستحبه!
+++
رفتیم رستوران دو ساعت منتظر نشستیم، تازه یارو اومده میگه: چیزی میل داشتید؟
میگم: پ نه پ دو دقیقه اومده بودیم روی ماه خودتونو ببینیم همش تو آشپزخونه بودید بخدا!

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 101 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

سر جلسه امتحان کتاب باز کرده بودم، مراقب میگه: تقلب می کنی؟!
میگم: پ نه پ دارم نگاه می کنم اگه مطابقت نداره اطلاع بدم کتابو دوباره چاپ کنن
+++
دارم حرف میزنم هی زبونم می گیره، بابام میگه: چته زبونت بند اومده؟
میگم: پ نه پ می خوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده
+++
رفتیم بلیط کانادا بگیریم زنه میگه: سیاحتیه؟
میگم: پ نه پ زیارتیه می خوام برم امامزاده سید ریچارد
+++
سوار تاکسیم میگم: آقا نگه دارید؟
میگه: پیاده میشی؟
میگم: پ نه پ می خوام باد لاستیکا رو چک کنم!
+++
رفتم دم مغازه به یارو میگم: قرص پشه داری؟
میگه: واسه کشتنش می خوای؟
میگم: پ نه پ برا سردردش می خوام!

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 133 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

من بهانه می گیرم و تو دهانم را با یک "بوسه" ببند
+++
دلم بوسه ای می خواهد که از فشارش، چشمانم سیاهی رود!
چقدر این سرگیجه ای که از مستی عشق برمی خیزد را دوست دارم!
+++
از صورتت نقاشی کشیده ام، همانطور که دلم می خواست باشی، حالا چشم هایت فقط مرا می بیند و لبخند همیشگیت لحظه های نبودنت را می پوشاند
فقط مانده ام، هوس بوسیدنت را چه کنم؟
+++
تمام زخم هایم مرهمش لب های توست
بوسه نمی خواهم! فقط حرفی بزن
+++
خیره است چشم خانه به چشمان مات من
خالی است بیصدا و سکوتت حیات من
حق السکوت می طلبد از لبان تو
چشمان لا ابالی و لب های لات من!

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 105 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

با گوشیت چیکار کردی؟ هرچی زنگ میزنم میگه: مشترک مورد نظر خوشکله! بوسیدنش مشکله!
+++
انواع بوس:
بوس لب: عاشق بودن
بوس گردن: نیاز داشتن
بوس صورت: دوست داشتن
بوس بازو: شوخی کردن
بوس پیشانی: آرامش دادن
تو کدومشو به من میدی؟!
+++
++-_+++<( )>
تا سیاره اورانوس، یه آتلانتیس پر از بوس، واسه شیرین ترین دوست!
+++
گرمترین بوسه ها را نصیب کسی کن که در سردترین لحظه ها به یاد توست.
+++
او شراب بوسه می خواهد ز من/من چه گویم قلب پر امید را
او به فکر لذت و غافل که من/طالبم آن لذت جاوید را.

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 75 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند/قاب عکس توست اما شیشه عمر من است
بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند/تار موی توست اما ریشه عمر من است.
+++
امیدوارم تو خونه پماد سوختگی داشته باشی چون برات یه بوس داغ فرستادم!
+++
ببخشید، میشه یه بوس بندازی!؟
"کانون بوس ندیده ها!"
+++
1 بوس
2 بوس
3 بوس
4 بوس
5 بوس
.
.
.
بسه دیگه بوسم نکن مرسی!
+++
عزیزانی که اس ام اس ندارند بوس هم پذیرفته می شود آدرس اینترنتی ما، دبلیو دبلیو داد، داد داد نداد به زور می بوسیم.

 

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 61 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

برندگان اسکار بنزین:
1- من ترانه 1000 لیتر بنزین دارم
2- رستگاری قبل از ساعت 12 امشب
3- رایحه خوش بنزین
4- ب مثل بنزین
5- علی بنزینی
6- بنزینی ها
7- بازی بنزین
8- مرد بنزینی
9- پسر بنزین فروش
10- دو کارت با یک بنزین
11- بنزین فصل
12- می خواهم بنزین بزنم!
13- دیشب بنزین زدم آیدا
14- سفر به پمپ بنزین
15- بازگشت بنزین
16- از میدون تا پمپ بنزین
17- دزدان بنزین
18- سال های سهمیه بندی
+++
اداره کل مخابرات کشور به هموطنان عرب برای هزارمین بار هشدار داد که با کارت هوشمند سوخت نمی توان به جایی زنگ زد
+++
مهریه جدید: 1390 لیتر بنزین سوپر
+++
پس از سهمیه بندی بنزین از سوی دولت طیف وسیعی از عرب ها، لرها، قزوینی ها و رشتی های با غیرت طی نامه ای از رئیس جمهور تشکر کردند که علت آن نیز کاهش آمار جوک های مربوط به این دسته از هموطنان اعلام شده است
+++
وزارت ارشاد توزیع بازی نید فور اسپید را بدون کارت هوشمند سوخت متوقف کرد

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 73 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

حلول ماه مهر، ماه اتمام خواب های رویایی، شب بیداری های طولانی، بخور بخواب و بیکاری، گشت و گزار و عیاشی بر شما خجستگان عزیزتر از جان، تبریک و تسلیت باد
+++
یادش بخیر، پشت دفترای قدمی مدرسه؛ آدمک چارخونه روی تخته سایه: "تعلیم و تعلم عبادت است"
+++
ماه مهر از آنچه در تقویم می بینید به شما نزدیک تر است!
چقدر زود دیر می شود
+++
یادش بخیر؛ در به در دنبال یکی می گشتیم دفترامونو جلد کنه!
+++
دقت کردین؟
چند ساله که توی این ایام وقتی به یه بچه مدرسه ای میگی "واااای دوباره باید بری مدرسه" اصلا انگار نه انگار، کارشون از دایورت و بلوتوث و وای فای هم گذشته
نمیدونم توی این قضیه دانشمندان دست داشتن یا نه؟!

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 65 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

کاش وقتی آسمان بارانی است، چشم را با اشک باران تر کنیم
کاش وقتی که تنها می شویم، لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم.
+++
روزای بارونی قطره های بارون رو بشمار، اگه بند اومد روی رفاقت من حساب کن، نه کم میاد و نه بند میاد.
+++
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی/به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه من/به که گویم که تو باران زمستان منی.
+++
میدانم که می مانی و از قلبم بیرون نمیروی، پس لااقل باران را بهانه کن، دارد باران می آید.
+++
به هنگام نکوهش هنگامه باران، به بهره اش نیز بیاندیش.

ادامه مطلب

 

Vahid Faaz بازدید : 62 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

بوسه ام را می گذارم پشت در/قهر کردی، قهر کردم، سر به سر
تو بیا، در را تماما باز کن/هر چه می خواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم، داشتی؟/آمدم، حالا تو با من آشتی؟
+++
چی میشد تو هم منو دوستم میداشتی نازنین/جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین
حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم/طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین.
+++
به خاطر یافتن مقصر، زندگی ات را تلخ و سیاه نکن.
بگذار آن چه در پایان یک عشق به جای می ماند
خاطرات خوش باشد با من آشتی کن تا دنیا با من آشتی کند.
+++
قهر مکن ای فرشته روی دلارا/ناز مکن ای بنفشه موی فریبا
طعنه و دشنام تلخ این همه شیرین/چهره پر از خشم و قهر این همه زیبا
ناز تو را می کشم به دیده منت/سر به رهت مینهم به عجز و تمنا.
+++
همیشه رفتن بهترین نیست
گاهی میان رفتن و ماندن هیچ فرقی نیست
چه قهر باشیم چه آشتی
اصل درست این است که عزیزان ما در خانه دل ما جای دارند.

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 62 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

به شهر آتش و خون و حماسه، خرمشهر/به پای صبر زراهی دراز آمده ایم
+++
الا شهر خرم، الا شهر خون/که شد از ستم خاک تو لاله گون
+++
غم عظیم دل ما به دور شد زین فتح/که جان مام وطن باد از شما مسرور
+++
مژده فتح خرمشهر در ساعت چهار بعد از ظهر در خیابان آزادی غریو شادی در طوفان حنجره ها و اشک زلال شوق در سپیده چشمان شهر
+++
الا شهر حماسه، شهر خرم/تو را دست خدا آزاد کرده است

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 76 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

شونصدمین جشنواره ایرانسل در قلی آباد خرمن دشت.
از 1 فروردین لغایت 29 اسفند هر سال، با خرید هر سیم کارت ایرانسل، هفتاد سیم کارت اعتباری جایزه بگیرید.
همه روزه از ساعت 1 نصف شب تا 2 ظهر و از 2 ظهر تا 1 نصف شب. شما می توانید با پرداخت سالیانه مفت هزار ریال از کلیه خدمات ایرانسل برخوردار شوید.
+++
استخر سیم کارت ایرانسل افتتاح شد.
شما می توانید در این استخر که از سیم کارت پر شده است، شنا کنید و به از هر کجا به کجای ایران فقط دقیقه ای هفتصد میلیون تومان تماس بگیرید.
+++
سیم کارت یک بار مصرف و بهداشتی ایرانسل به بازار آمد. این سیم کارت ها را بعد از هر بار استفاده بشکنید و دور بریزید و سیم کارت دیگری با میلیون ها جایزه ارزنده و نفیس دیگر جایزه بگیرید.

 

Vahid Faaz بازدید : 66 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

مشترک گرامی: یادآور می شود که SMS فقط برای خواندن نیست، گاهی هم می شود پاسخ داد!
(ایرانسل)
+++
مشترک گرامی چه خبر؟ مامان بابا خوبن؟ علی کوچولو چطوره؟ الهی ایرانسل قربونش بره.
(ایرانسل)
+++
مشترک گرامی با 645200 ریال شارژ دیگر برنده 15 تومن شارژ داخل شبکه بشوید.
(ایرانسل)
+++
مشترک گرامی چته؟ چرا تو فکری؟ عاشق شدی؟ آخه بدبخت! با این وضع گرونی کی عاشق می شه؟ ها؟
(ایرانسل)
+++
مشترک گرامی تو مسابقه ما شرکت کن با 20 لیتر بنزین جایزه! با این کار مشت محکمی تو دهن همراه اول بزن!
(ایرانسل)

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 65 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

مشترک گرامی حرکت زشت شما را در حمام دیدیم.
.
.
.
هیچکس تنها نیست. همراه اول
+++
اعتبار دوستی شما رو به اتمام است! برای شارژ مجدد، یک بووووووس بفرستید!
(همراه اول و آخر!)
+++
حتی وقتی تنها هستی نگوز! چون دیگه هیچ کس تنها نیست! همراه اول!
+++
اعتبار دوستی شما رو به اتمام است، لطفا برای شارژ مجدد یک دوستت دارم بفرستید!
با تشکر "ایراندل"
+++
اگه ایرانسل داری این کد رو وارد کن. تمام تماس ها، اس ام اس هات با تمام خطوط مجانی میشه
.
.
.
*140*زرشک#

 

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 70 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

لعنت به عدو که روح تقوا را کشت/ایمان و کمال و عشق و معنا را کشت
باز آ و بگیر انتقامی سنگین/از آنکه ز راه ظلم زهرا را کشت
شهادت حضرت فاطمه زهرا تسلیت باد
+++
ای روح دو صد مسیح محتاج دمت/زهرایی و خورشید غبار قدمت
کی گفته که تو حرم نداری بانو؟/ای وسعت دل های شکسته، حرمت
شهادت حضرت فاطمه زهرا تسلیت باد
+++
در مجد و شرف یکه و تنها هستی/در فخر تو بس، ام ابیها هستی
مریم که مقدس شده یک عیسی داشت/تو مادر یازده مسیحا هستی
+++
نیازی از سر احساس خواهم/برات کربلا از یاس خواهم
به حق پهلوی بشکسته او/طواف مرقد عباس خواهم
+++
تو هم با کوفه هم دستی مدینه/نمک خوردی ولی پستی مدینه
کسی بر بازوی زهرا نمیزد/اگر دستم نمی بستی مدینه

 

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 63 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (1)

تو را از جان و دل باشم خریدار/بیا ای یوسف زهرا به بازار
بیا و انتقام مادر خویش/بگیر از دشمن بد اختر خویش
از آنهایی که حقش غصب کردند/عدو را جای حیدر نصب کردند
خدایا دل نازنین زهرای اطهر را بواسطه ظهور فرزندش شاد بگردان.
+++
عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست
صاحب عزای فاطمه، آن بی نشان کجاست
قربان اشک روز و شب چشم خسته ات
مولا فدای مادر پهلو شکسته ات
التماس دعا
+++
خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر، تسلیت باد.
+++
چه تعبیری خدا در نقطه دارد/که تفسیری جدا هر نقطه دارد
به تعداد بهار عمر زهرا/همین اندازه کوثر نقطه دارد.
(سوره کوثر 18 نقطه دارد)
+++
نمایان شد ز خط آتش و دود/که جرم فاطمه حب علی بود
پس از زهرا علی بی همزبان شد/اسیر امتی نامهربان شد.

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 81 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
«فاطمه، فاطمه است»
(دکتر شریعتی)
+++
ای کاش فدک این همه اسرار نداشت/ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا این بود/ ای کاش در سوخته مسمار نداشت
کاش قلبم به قبرش راه داشت/کاش زهرا هم زیارتگاه داشت
+++
فاطمیه قصه گوی رنج هاست/فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست
فاطمیه شعر داغ لاله است/قصه زهرای 18 ساله ست
فاطمیه شرح دیوار و در است/دفتر در مقام سخت زینب پرور است.
+++
زهرا که شهید گشت بی جرم و گناه/هست از غم او، سینه عالم پر آه
خدا کجا و سیلی خوردن/لا حول و لا قوه الا بالله.
+++
دل از غم فاطمه توان دارد؟ نه/و ز تربت او کسی نشان دارد؟ نه
آن تربت گمگشته به بر، زواری/جز مهدی صاحب الزمان دارد؟ نه.

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 86 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

چو بشکفد ز لبت غنچه های پاک دعا/تو را به فاطمه سوگند التماس دعا
+++
این دست های خالی و ساده دخیلتان/ما را فقط به رسم رفاقت دعا کنید
+++
میان سجده سبز سحرگاهان اگر بر خاطرت رد شد خیال من، دعایم کن.
+++
خدایا به فرشتگانت بسپار که لحظه لحظه نیایش خویش، دوستان مرا از یاد نبرند.
+++
شادی عیدانه تان افزایشی، و التماس دعا سفارشی!

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 59 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

نکته:
- اس ام اس های غیر اخلاقی، توهین آمیز و خلاف عرف اجتماعی درج نخواهد شد.
- سعی کنید اس ام اس های خودتون رو به زبان فارسی ارسال کنید.
- به دلیل حجم بالای اس ام اس های زیبای شما، امکان پاسخ گویی وجود ندارد.
- در بخش اس ام اس های ارسالی، امکان وجود اس ام اس تکراری هست.
- متأسفانه بعضی از پیامک ها به صورت ناقص دریافت می شود.
- در صورتی که پیام شما در سایت درج نشده، آن را دوباره ارسال نمائید.
- اس ام اس های خودتون رو به شماره 09358081098ارسال کنید.

با تشکر فراوان از شما

ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 60 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

14 اسفند ماه مصادف با تأسیس کمیته امداد امام خمینی روز احسان و نیکوکاری نامیده می شود.
+++
ای دل، تو سزاوار کرامتی. نگاه های منتظر، به تو خیره مانده است. اینک در جشن نیکوکاری دل های خسته را در میهمانی خود پذیرا باش و بدان لبخند را بر لب های خشکیده بباران. فردا که بهار آید دستان خود را سبز خواهی دید.
+++
امروز طراوت میهمان دل های ماست. امروز از آسمان عطوفت می بارد و درختان عاطفه را می بینی که میوه های ایثار نثار می کنند. امروز زمینیان آسمانی شده اند. امروز خدا در همین نزدیکی ها نعمت می پاشد. امروز فرشتگان طبق طبق نیکی به آسمان می برند. امروز، روز نیکوکاری است.
+++
آرام و سبک بار پر می کشند. اوج می گیرند و آسمان را زیبایی می بخشند. پرندگان مهربانی را می گویم. چقدر هوا شرجی طراوت است. چقدر باغ دل ها شکوفاست که اینگونه عطر عشق در هوا پراکنده است. مگر امروز چه روزی است؟ آری، امروز روز نیکوکاری است.
+++
باید نگریست. باید با دقت به مهربانی اینان نگریست. کدام زبان می تواند این همه عاطفه را سپاس گوید؟ گل های احساس را ببین که از شرم عرق کرده اند. امروز، «حی علی خیرالعمل» است. امروز روز نیکوکاری است.

 

بقیه در ادامه مطلب

Vahid Faaz بازدید : 75 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

 

ویژگی هاست های ما:

  • امکانات و کیفیت مطلوب.
  • کمترین قیمت ممکن

  • دریافت اکانت رایگان به مدت سه روز بنا به درخواست کاربر جهت آزمایش سرویس های ما

  • دریافت هزینه سرویس های هاست به صورت ماهیانه  و یا سالیانه

  • استفاده از کنترل پنل های عالی

  • 20% تخفیف ویژه برای سایتهای مذهبی

  • مشخصات سرويس هاي ويندوز

ويندوز

Windows Pro1
Windows Pro2
Windows Pro3
Windows Pro4

فضای دیسک

200 مگابایت

500 مگابایت

1024 مگابایت

2048 مگابایت

 

پهنای باند

نامحدود

نامحدود

نامحدود

نامحدود

 

بانک اطلاعاتی

اکانت ایمیل نامحدود نامحدود نامحدود نامحدود  
اکانت FTP نامحدود نامحدود نامحدود نامحدود  
Sub Domain نامحدود نامحدود نامحدود نامحدود  
Park Domain نامحدود نامحدود نامحدود نامحدود  
کنترل پنل Cpanel Cpanel Cpanel Cpanel  
بک آپ روزانه دارد دارد دارد دارد  
           
           
           
           
         
هزينه ساليانه

32.000

تومان

42.000

تومان

50.000

تومان

55.000

تومان

هزينه ماهيانه

 

ندارد

 

سفارش آنلاين

 

بعد از کلیک بر روی خردی به صفحه پرداخت ها وارد میشوید و بر روی لطفا برای ورود کلیک کنید (کلیک کنید ) و نوع سفارش خود را انتخاب کنید و مبلغ را پرداخت کنید جواب درخواست شما تا 3الی 12 ساعت آینده پاسخ داده میشود .

 


در صورت مشاهده نکردن رسید پرداخت برای پرداخت با 09358081098 تماس بگیرید یا با ایدی در صفحه وب سایت چت کنید.

با تشکر

 

 

 

Vahid Faaz بازدید : 81 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

 

  • كنترل پنل مجزا

  • پشتيباني شبانه روزي

  • تعرفه های ارتقا :

 

تعرفه ارتقاء امکانات سرور اختصاصی
RAM Price H.D.D Price IP Price BW Price
1 GB 15.000 T 80 GB 12.000 T 8 18.000 T 500 GB 32.000 T
2 GB 24.000 T 160 GB 17.000 T 16 32.000 T 1000 GB 60.000 T
4 GB 40.000 T 250 GB 24.000 T 32 60.000 T 1500 GB 85.000 T
8 GB 77.000 T 500 GB 46.000 T - - 2000 GB 115.000 T
  • مشخصات سرويس سرور اختصاصي  [Dedicated Servers]

 

B1
B2
B3
B4
B5
           
رم اختصاصی

256 مگابایت

512 مگابایت

1024 مگابایت

2048 مگابایت


هارد ديسك
15 گیگابایت
25 گیگابایت
35 گیگابایت
50 گیگابایت

پهناي باند نامحدود نامحدود نامحدود نامحدود  
سرعت اتصال 100MB در ثانيه 100MB در ثانيه 100MB در ثانيه 100MB در ثانيه  
آی پی اختصاصی 1 عدد 1 عدد   1عدد 1 عدد  
دسترسي به روت سرور  
سطح مديريت پشتيباني پشتيباني پشتيباني پشتيباني  
تعداد ريبوت ماهيانه  
           
           

كنترل پنل

 
uptime %99/9  
هزينه راه اندازي رايگان رايگان رايگان رايگان  
هزينه ماهيانه

25.500  تومان

35.500 تومان

45.500   تومان

60.500 تومان


سفارش آنلاين

 

 

بعد از کلیک بر روی خردی به صفحه پرداخت ها وارد میشوید و بر روی لطفا برای ورود کلیک کنید (کلیک کنید ) و نوع سفارش خود را انتخاب کنید و مبلغ را پرداخت کنید جواب درخواست شما تا 3الی 12 ساعت آینده پاسخ داده میشود .

 


در صورت مشاهده نکردن رسید پرداخت برای پرداخت با 09358081098 تماس بگیرید یا با ایدی در صفحه وب سایت چت کنید.

با تشکر

Vahid Faaz بازدید : 93 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد. خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود.
دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد متعجب شد؛ این میخ ده سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!
چه اتفاقی افتاده؟ در یک قسمت تاریک بدون حرکت، مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مانده! چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است. متحیر از این مسأله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد. در این مدت چکار می کرده؟ چگونه و چی می خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد! مرد شدیداً منقلب شد.
ده سال مراقبت. چه عشقی! چه عشق قشنگی!
اگر موجود به این کوچکی بتواند عشقی به این بزرگی داشته باشد، پس تصور کنید ما تا چه حد می توانیم عاشق شویم، اگر سعی کنیم!

 

Vahid Faaz بازدید : 87 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد. صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره کرد و گفت: طوطی سمت چپ 500 دلار است.
مشتری: چرا این طوطی اینقدر گران است؟
صاحب فروشگاه: این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی دارد.
مشتری: قیمت طوطی وسطی چقدر است؟
صاحب فروشگاه: طوطی وسطی 1000 دلار است. برای اینکه این طوطی هر کاری را که سایر طوطی ها انجام می دهند، انجام داده و علاوه بر این توانایی نوشتن مقاله ای که در هر مسابقه ای پیروز شود را نیز دارد.
و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسیده و صاحب فروشگاه گفت: 4000 دلار!
مشتری: این طوطی چه کاری می تواند انجام دهد؟
صاحب فروشگاه جواب داد: صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر ارشد صدا می زنند!

Vahid Faaz بازدید : 97 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

ژنرال و ستوان جوان زیردستش سوار قطار شدند. تنها صندلی های خالی در کوپه، روبروی خانمی جوان و زیبا و مادر بزرگش بود.
ژنرال و ستوان روبروی آن خانمها نشستند. قطار راه افتاد و وارد تونلی شد. حدود ده ثانیه تاریکی محض بود. در آن لحظات سکوت، کسانی که در کوپه بودند 2 چیز شنیدند: صدای بوسه و سیلی. هر یک از افرادی که در کوپه بودند از اتفاقی که افتاده بود تعبیر خودش را داشت:
خانم جوان در دل گفت: "از اینکه ستوان مرا بوسید خوشحال شدم اما از اینکه مادربزرگم او را کتک زد خیلی خجالت کشیدم."
مادربزرگ به خود گفت: "از اینکه آن جوانک نوه ام را بوسید کفرم درآمد اما افتخار میکنم که نوه ام جرأت تلافی کردن داشت."
ژنرال آنجا نشسته بود و فکر کرد: "ستوان جسارت زیادی نشان داد که آن دختر را بوسید اما چرا اشتباهی من سیلی خوردم!!!"
ستوان تنها کسی بود که می دانست واقعاً چه اتفاقی افتاده است. در آن لحظات تاریکی او فرصت را غنیمت شمرده که دختر زیبا را ببوسد و به ژنرال سیلی بزند!

زندگی کوپه قطاری است و ما انسانها مسافران آن. هر کدام از ما آنچه را می بینم و می شنویم براساس پیش فرضها و حدسیات و اعتقادات خود ارزیابی و معنی می کنیم، غافل از اینکه ممکن است برداشت ما از واقعیت منطبق بر آن نباشد. ما می گوییم حقیقت را دوست داریم اما اغلب، چیزهایی را که دوست داریم، حقیقت می نامیم.

Vahid Faaz بازدید : 105 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

هوا سرد و سوزناک بود و خورشید دل مرده می رفت تا به زحمت از لا به لای ابرهای آبستن، با زمین و زمان خداحافظی کند.
مردم بی اعتنا به اطراف دست هایشان را محکم در جیب فرو برده و یقه ها را تا بالای گردن خود پوشش داده بودند و از کنار یکدیگر رد می شدند.
نم نمک آسمان اشک می ریخت. چترهای باز موجب می شد آنها پسر بچه گل فروش کنار خیابان را نبینند.
چشم هایش از شدت سوز پر اشک شده بود و گهگاه بغض در گلویش می پیچید.
امشب بدون حتی یک مشتری... حتی یک سکه... چگونه به خانه برود تا عطر نان، مادر و خواهرانش را خوشحال کند؟
باد در آن خیابان تنگ و تاریک می تاخت و گونه های پسرک را گلگون تر می کرد.
دستان یخ زده اش توان پاک کردن اشک هایش را نداشت که سایه ای آرام روی شانه اش پایین آمد، قاصدکی ساده به پسرک لبخند زد...
و صدای بوق ماشینی پسرک را از غم بی نانی رها کرد:
"لطفاً دو شاخه گل رز"

Vahid Faaz بازدید : 98 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

امروز ظهر شیطان را دیدم! آن وقت ظهر نشسته بود بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمی داشت!
گفتم: "ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند..."
شیطان گفت: "خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!"
گفتم: "به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟"
گفت: "من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟"
شیطان در حالیکه بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: "آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا می تواند فرا رود، وگرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که: همانا تو خود پدر منی."

Vahid Faaz بازدید : 89 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

روزی مأمون با جمعی از ندما بر منظری نشسته بود و با ایشان از هر دری سخنی می راند.
در این اثنا سخنی بر زبان یکی از آنان رانده شد که: "هر که را ریش دراز بود، هر آئینه احمق باشد."
طایفه ای گفتند: "ما بر خلاف این بسیار دیده ایم، که ایشان ریشهای دراز دارند، اما مردمان زیرکی هستند."
اما مأمون اصرار داشت که: "امکان ندارد."
در همین مباحث درگیر بودند که اتفاقاً مردی از راه درآمد با ریشی دراز که جامه ای دراز و آستین گشاد نیز برتن داشت.
مأمون او را به نزد خود خواند و نامش را پرسید، او پاسخ داد: "ابو حمدویه"
خلیفه مجدداً پرسید: "چه کار کنی؟" و پاسخ شنید: "مردی دانا هستم و در علوم سعی بسیار نموده و خلیفه نیز می تواند با پرسش هر مسئله ای مرا آزمایش نماید!"
مأمون سؤال نمود: "مردی گوسفندی به یکی فروخت و مشتری گوسفند تحویل گرفته، اما هنوز قیمت آنرا پرداخت ننموده که ناگاه گوسفند با فشار زیادی پشکی (سرگین) انداخت و آن پشک درست بر چشم یک رهگذر فرود آمده و او را کور نمود. حال بگو ببینم که دیه آن چشم بر کدام طرف واجب آید، فروشنده یا خریدار؟"
ابو حمدویه سر فرو انداخت و به فکر فرو رفت و آنگاه سر بر آورد و گفت: "دیه چشم بر بایع (فروشنده) بود و نه مشتری."
پرسیدند: "چرا؟"
پاسخ داد: "از بهر اینکه فروشنده در لحظه فروش گوسفند نگفته بود که در ماتحت حیوان منجنیق نهاده اند و سنگ می اندازد، تا مردم جان خود را حفظ نمایند!"

Vahid Faaz بازدید : 93 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد.
ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل.
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدیدی شد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید.
ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: "اگر مؤمن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود."
اما خوشحالی مؤمنان و ملای مسجد دیری نپایید. صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست.
ملا و مؤمنان چنین ادعایی را نپذیرفتند.
قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از اینکه سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلویی صاف کرد و گفت: "نمی دانم چه بگویم؟! سخن هر دو را شنیدم، یک سو ملا و مؤمنانی هستند که به تأثیر دعا و ثنا ایمان ندارند و سوی دیگر مرد شراب فروشی که به تأثیر دعا ایمان دارد."

Vahid Faaz بازدید : 89 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

مددکار بین نگاه پیرمرد و پنجره فاصله انداخت. پیرمرد چشم هایش را بست!
مددکار: ببین پیرمرد! برای آخرین بار میگم، خوب گوش کن تا یاد بگیری. آخه تا کی می خوای به این پنجره زل بزنی؟ اگه این بازی را یاد بگیری، هم از شر این پنجره راحت می شی، هم می تونی با این هم سن و سال های خودت بازی کنی. مثل اون دوتا. می بینی؟ آهای! با توام! می شنوی؟
پیرمرد به اجبار پلک هایش را بالا کشید.
مددکار: این یکی که از همه بزرگ تره شاهه، فقط یه خونه می تونه حرکت کنه. این بغلیش هم وزیره. همه جور می تونه حرکت کنه، راست، چپ، ضربدری ... خلاصه مهره اصلی همینه. فهمیدی؟
پیرمرد گفت: ش ش شااا ه... و و وزی... ررر...
مددکار: آفرین... این دوتا هم که از شکلش معلومه، قلعه هستن. فقط مستقیم میرن. اینا هم دوتا اسب جنگی. چطوره؟ فقط موند این دوتا فیل که ضربدری حرکت می کنن. و این ردیف جلویی هم که سربازها هستن، هشت تا! می بینی! درست مثل یک ارتش واقعی! هم می تونی به دشمن حمله کنی، هم از خودت دفاع کنی، دیدی چقدر ساده بود. حالا اسماشونو بگو ببینم یاد گرفتی یا نه؟
پیرمرد نیم سرفه اش را قورت داد و گفت: پس مردم چی؟ اونا تو بازی نیستن؟

Vahid Faaz بازدید : 90 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

مسافری در شهر بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سوی گورستان می برند و آن بیچاره مرتب داد و فریاد می زند و خدا و پیغمبر را به شهادت می گیرد که «والله، بالله من زنده ام! چطور می خواهید مرا به خاک بسپارید؟»
اما چند ملا که پشت سر تابوت هستند، بی توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده و می گویند: «پدرسوخته ملعون دروغ می گوید. مرده!»
مسافر حیرت زده حکایت را پرسید. گفتند: «این مرد فاسق و تاجری ثروتمند و بدون وارث است. چند مدت پیش که به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل خداشناس در محضر قاضی بلخ شهادت دادند که مرده و قاضی نیز به مرگ او گواهی داد.
پس یکی از مقدسین شهر زنش را گرفت و یکی دیگر اموالش را تصاحب کرد. حالا بعد از مرگ برگشته و ادعای حیات می کند.
حال آنکه ادعای مردی فاسق در برابر گواهی چهار عادل خداشناس مسموع و مقبول نمی افتد. این است که به حکم قاضی به قبرستانش می بریم، زیرا که دفن میت واجب است و معطل نهادن جنازه شرعا جایز نیست!»

Vahid Faaz بازدید : 84 دوشنبه 15 آبان 1391 نظرات (0)

روزی روزگاری شیطان به فکر سفر افتاد. با خود عهد کرد تا زمانی که انسانی نیابد که بتواند او را به حیرت وا دارد، از این سفر بر نگردد.
نیم دو جین روح را در خورجین ریخت. نان جویی بر داشت و به راه افتاد. رفت و رفت و رفت. هزاران فرسنگ راه رفت تا اینکه تردید در دلش جوانه بست که شاید تصمیم غلطی گرفته باشد.
در هیچکدام از جاده های دنیا به هیچ بنده ای که... توجه او را جلب کند و یا حتی کنجکاوی او را بر انگیزد، بر نخورد. دیگر داشت خسته می شد. تصمیم گرفت به مکان مقدسی سر بزند؛ ولی حتی آنجا هم، که همیشه مبارزه ای ریشه دار از زمانهای دور، علیه او جریان داشت، هیچ چیز نتوانست حیرت زده اش کند.
دلسرد و ناامید و افسرده در سایه درختی ایستاده بود که رهگذری گرما زده با کیفی بر دوش کنار او ایستاد. کمی که استراحت کرد خواست به رفتنش ادامه دهد. مرد قبل از اینکه به راه خود ادامه دهد، به او گفت: "تو شیطان هستی!"
ابلیس حیرت زده پرسید: "از کجا فهمیدی؟!"
- "از روی تجربه ام گفتم. ببین من فروشنده دوره گردم. خیلی سفر می کنم و مردم را خوب می شناسم. در نتیجه در همین ده دقیقه ای که اینجا هستیم، تو را شناختم. چون: مثل کنه به من نچسبیدی، پس مزاحم یا گدا نیستی! از آب و هوا شکایت نکردی، پس احمق نیستی! به من حمله نکردی، پس راهزن نیستی! به من حتی سلام نکردی، پس شخص محترمی نیستی! از من نپرسیدی داخل کیفم چه دارم، پس فضول هم نیستی! حالا که نه مزاحمی، نه احمق، نه راهزن، نه محترم، نه فضول پس آدمیزاد نیستی! هیچ کس نیستی! پس خود شیطانی!"
شیطان با شنیدن این حرفها کلاه از سر برداشت و کله اش را خاراند.
مرد با دست به پاهایش زد و گفت: "خوبه! تازه، شاخ هم که داری!"

 

1

تعداد صفحات : 14

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ازکدام قسمت وبسایت بیشتر خوشتون اومد ؟
    از 20 به این وب سایت چند میدی ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 551
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 14
  • آی پی امروز : 165
  • آی پی دیروز : 24
  • بازدید امروز : 196
  • باردید دیروز : 34
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 196
  • بازدید ماه : 313
  • بازدید سال : 4,024
  • بازدید کلی : 515,036
  • کدهای اختصاصی