loading...
| Bia | 2 | faaz | Bozorgtarin Download center Va Foroshgah |
محصولات

محصولات اولیه  فروشگاهwww.shopbia2faa.Tk

خرید کنید + دریافت کنید + پرداخت کنید

================================


پنل ارسال و دریافت پیام کوتاه لیمو20
پیشرفته ترین سامانه ارسال و دریافت پیام کوتاه در کشور
مدیریت ارسال و دریافت توسط خودتان و در پنل اختصاصی شما !
کاربران و مشتریان خود را چندین برابر کنید
ارسال پیامک بر اساس کد پستی تمامی استان ها
بانک شماره موبایل با بیش از 45 میلیون شماره فعال
ارسال خبرنامه
راه اندازی مسابقات و نظرسنجی
ارسال های زمان بندی شده
قابلیت استفاده از وب سرویس (ارسال و دریافت از طریق سایت شما)
و صدها امکان دیگر
با مراجعه به سایت ما می توانید امکانات کامل را مشاهده نمایید
www.Limoo20.ir
شماره های تماس :
09154294604
محمد مهدی پورسمنانی
09358081098
وحید درستی
آیدی پشتیبانی :
i_plus_plus@yahoo.com
Bia2faaz@yahoo.com

http://up.limoo20.ir/1/61db02561fa4e09ec13421b098df15f3.jpg
Vahid Faaz بازدید : 123 شنبه 04 شهریور 1391 نظرات (0)

یک روز آموزگار از دانش‌آموزانى که در کلاس بودند پرسید آیا مى‌توانید راهى غیرتکرارى براى ابراز عشق، بیان کنید؟
برخى از دانش‌آموزان گفتند بعضی‌ها عشقشان را با بخشیدن معنا مى‌کنند.
برخى «دادن گل و هدیه» و «حرف‌هاى دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شمارى دیگر هم گفتند که «با هم بودن در تحمل رنج‌ها و لذت بردن از خوشبختى» را راه بیان عشق مى‌دانند.
در آن بین، پسرى برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را براى ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهى تعریف کرد:
یک روز زن و شوهر جوانى که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول براى تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتى به بالاى تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.
یک قلاده ببر بزرگ، جلوى زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکارى به همراه نداشت و دیگر راهى براى فرار نبود.
رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرأت کوچک‌ترین حرکتى نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه‌هاى مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.
داستان به اینجا که رسید دانش‌آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.
راوى اما پرسید: آیا مى‌دانید آن مرد در لحظه‌هاى آخر زندگى‌اش چه فریاد مى‌زد؟
بچه‌ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!
راوى جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم، تو بهترین مونسم بودى. از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود».
قطره‌هاى بلورین اشک، صورت راوى را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست‌شناسان مى‌دانند ببر فقط به کسى حمله مى‌کند که حرکتى انجام مى‌دهد و یا فرار مى‌کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک، با فدا کردن جانش پیشمرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه‌ترین و بى‌ریاترین‌ راه پدرم براى بیان عشق خود به مادرم و من بود.

Vahid Faaz بازدید : 118 شنبه 04 شهریور 1391 نظرات (0)
حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر
داشت میرفت
گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم،
رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد
Vahid Faaz بازدید : 117 شنبه 04 شهریور 1391 نظرات (0)
سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟

هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید
برای مشاهده ادامه داستان به ادامه مطلب مراجعه کنید
Vahid Faaz بازدید : 120 شنبه 04 شهریور 1391 نظرات (0)

لالا لا لا  چه دلگیرم  چه نومید

 

      نه ماه از تو خبر داره نه خورشید

 


 

لالا لا لا  چه سازم با دل تنگ

      که دستی ساقه ی یاس منو چید

 


لالا کن تا ستاره هم بخوابه

      لالایی کن  لالایی  لالایی

            لالایی کن  لالایی  لالایی

 



لالا لا لا  خزون نو دمیده

      بهار از من ، گل از گلدون بریده

            نمی دونم کجایی لاله ی من

                  که عطرت هست و رنگت ناپدیده
                

                         لالایی کن  لالایی  لالایی

 


 

لالایی کن  لالایی  لالایی



 

لالا لا لا  نمی سوزه چراغم
  

      دلم تنگه ، گل غمگین با غم

            لالا لا لا  همه با من غریبن

                  لالا  تنها تو می گیری سراغم

                         لالا کن لاله ی غمگین ، رها شو

                               عروس باغ سبز قصه ها شو

                                     دل آینه با دنیا غریبه

                                      بخواب آروم و از دنیا جدا شو



 

لالایی کن  لالایی  لالایی

      لالایی کن  لالایی  لالایی

            لالایی کن  لالایی  لالایی

 

Vahid Faaz بازدید : 106 شنبه 04 شهریور 1391 نظرات (0)

وقتی یه نفر می خواد رابطه عاطفی اش رو با کسی به هم بزنه معمولاً از جملات زیر استفاده می کنه . اما نمی دونه که این جملات انقدر زیاد به کار رفته که دیگه تقریباً همه می دونن این جمله ها یه چیز دکوری واسه دک کردن شخص مقابله :

۱- ما هنوزم می تونیم باهم دوست باشیم
این جمله خیلی جمله ی معروفیه . در واقع پشت این جمله سه تا مفهوم می تونه باشه :
- کسی که رابطه رو می خواد بهم بزنه فکر می کنه اگه رابطه رو به سمت دوستی ببره راحت تر می شه به همش زد.
- کسی که رابطه رو به هم می زنه هنوز شهامتش رو نداره که طرف مقابلش برای همیشه از زندگیش بره.
- کسی که رابطه رو به هم می زنه می خواد هنوزم از مزایای طرف مقابلش استفاده کنه (پر کردن تنهایی ، کارایی که از دست طرف مقابلش بر میاد و … ).

اما باید بدونیم که وقتی یک رابطه عاطفی قراره بهم بخوره هیچ کدوم از این سه مورد نمی تونه ادامه اون رابطه رو توجیه کنه و رابطه باید برای همیشه تموم بشه.

۲- مشکل تو نیستی ، مشکل منم …
این جمله هم از اون جمله هاست که هیچوقت راست نیست . هر موقع این جمله رو شنیدید بدونید که منظور طرف اینه که مشکل خود تویی و من هیچ علاقه ای به ادامه دادن ندارم .حتی وقتی شما دلیلش رو ازش می پرسید ، اون یه جوری جواب می ده که کاملاً گیج می شید و هیچ چیز خاصی دستگیرتون نمی شه . هیچ آدمی دوست نداره کسی که واقعاً دوستش داره رو از دست بده ، حتی اگه خودش کلکسیون مشکلات دنیا باشه !! پس هیچوقت این جمله رو باور نکنید.

۳- من دوستت دارم اما …
بعضی مواقع وقتی که یه رابطه رو به تمام شدن می ره ، شخصی که رابطه رو به هم می زنه از این جمله استفاده می کنه و پیش خودش فکر می کنه که با بکار بردن این جمله درد و ضربه ی روحی که به طرف مقابلش می زنه کمتر می شه.
اما در واقع اون با بکار بردن این جمله شدت درد رو بیشتر می کنه . چرا که همیشه این سئوال برای طرف مقابل پیش میاد که “اگه اون منو دوست داره چرا داره به هم می زنه ؟!” و این سئوال همیشه تو ذهن اون شخص باقی خواهد موند . جملات دیگری مثل این جمله هم زیاده که کسایی که رابطه رو به هم می زنن ازش استفاده می کنن ، مثل :

- من همیشه دوستت خواهم داشت.
- همیشه هر کاری بود روی من حساب کن.
- تو برای همیشه عشق من خواهی موند.
- من نمی خواستم که تورو از دست بدم و … .

که البته تمام این جملات پوچ و تو خالیه و اگر زمانی از این جمله ها به گوشتون خورد گوشی دستتون بیاد که طرف مقابل داره شما رو دک می کنه.

۴- من برای تو خوب نیستم (من به دردت نمی خورم) …
وقتی این جمله رو شنیدید ، منتظر شنیدن این جمله هم باشید که “تو لیاقت بهتر از من رو داری”.
باز هم اینا جملاتی برای دک کردن شماست ، هیچوقت فکر نکنید که اون شخص داره از ته دل این رو میگه . نه ؛ این یه سرپوش واسه بهم زدن رابطه از طرف اونه.

۵-من نمی خوام تورو ناراحت کنم
پشت هر بهم خوردن رابطه ای ، ناراحتی و درد های سنگین هست . قابل توجه کسانی که روابط رو بهم می زنن ، بدونن که همیشه بعد از بهم خوردن رابطه آسیب و ناراحتی برای شخص مقابل هست.

۶-من می دونم که بعداً  پشیمون می شم
خب ، اگه می دونی که بعداً پشیمون می شی ، پس چرا حالا داری رابطه رو به هم می زنی با وجود اینکه می دونی برات پشیمونی به بار میاره ؟! در اصل هرگز هیچ پشیمونی برای اون در کار نخواهد بود.

۷-خودمم نمی دونم چی می خوام.
این جمله هم از اون جملات معروفه که کسانی که می خوان سریع رابطه رو به هم بزنن ازش استفاده می کنن. اون خودشم نمی دونه که چی می خواد و با وجود اینکه نمی دونه اما خوب می دونه که می خواد که رابطه رو به هم بزنه.

دوستانی که می خواید روابط عاطفیتون رو به هم بزنید ، خواهشاً از جملات بالا برای این کار استفاده نکنید . این جملات خیلی بی اعتبار و به قول امروزی ها جملات “خزیه” . بهتره که با طرف مقابلتون رو راست باشید و اون چیزی که واقعاً سبب شده شما تصمیم به جدایی بگیرید رو بهش بگید .

 

Vahid Faaz بازدید : 222 شنبه 04 شهریور 1391 نظرات (0)

 بهسراشيب زمان

 

هر دم اين عمر گذشت

مرگ از من پرسيد :

ز كجا آمده اي ؟

و منم مانده چه گويم به جواب

به جوابش گفتم :

نه كسي بود بگويد با من

نه خودم فهميدم

ودراين عمر گران

نه شنيدم سخني را كه به دردم بخورد

نه سكوتي كه مرا تا لب دريا ببرد

تو بگو حال كجا خواهم رفت ؟

كه در اين لحظه مرگ

جانم را برد

و كسي باز نبود

كه بگويد به كجا خواهم رفت

نه خودم فهميدم

Vahid Faaz بازدید : 138 شنبه 04 شهریور 1391 نظرات (0)

در عالم تجرد و تلاش برای یافتن شخص مناسب، همیشه این امکان وجود دارد که پس از مدتی معاشرت با شخصی جذاب یا قابل قبول، با جمله ناراحت کننده ای از این دست روبرو شوید: ما به درد هم نمیخوریم یا این رابطه به جایی نمیرسه.

گذشته از این که دنیا بر سرتان خراب میشود، چه کار دیگری میتوانید انجام دهید ؟ گریه کنید ؟ سعی کنید او را به ادامه دادن رابطه تشویق کنید ؟ وسایلش را از پنجره به بیرون پرتاب کنید ؟ آنچه مسلم است این است که شما خود را در یک کشمکش احساسی شدید خواهید یافت.

اما برای بازگشت به زندگی طبیعی، روشهای متعددی وجود دارد که در اینجا به آن اشاره کرده ایم.


یک دقیقه بعد از به پایان رسیدن رابطه

آنچه میخواهید انجام دهید :
شما یک یا چند مورد از صدها واکنش ممکن را تجربه خواهید کرد، از جمله خشمی شدید و طوفانی، حمله اشک و داد و فریاد یا بهت زدگی.

روش بهتر مقابله :

دکتر دن نوهارت (Dan Neuharth) روانپزشک و نویسنده کتابهای بسیار مفید خودشناسی میگوید :
هنگامی که خبر بدی را میشنویم، بدن وارد حالت وحشت شدید و جنون آمیز شده و همه چیز در آن سرعت میگیرد.
او میگوید که بهترین روش در دست گرفتن کنترل در چنین لحظات سرسام آوری، متوقف شدن، نگاه کردن و گوش دادن است.

بر وجود خودتان متمرکز شوید، به تنفس خود توجه کرده و کوشش کنید که سرعت حرکات و واکنشهای بدن خود را پایین بیاورید. این خودآگاهی میتواند به شما کمک کند تا در 60 ثانیه پر تنش اولیه منطقی و هوشیار باقی بمانید. به محض اینکه آرام شدید، از یار سابق خود دور شوید تا مدتی تنها یا با دوستان خود باشید و به تدریج موقعیت جدید را درک و هضم کنید. بیهوده در کنار او نمانید و برای یافتن پاسخ به این در و آن در نزنید زیرا کار عاقلانه ای نیست و نتیجه ای هم نخواهد داشت. قطع رابطه نوعی مذاکره نیست و هر کاری که پس از آن برای تغییر نظر طرف مقابل یا تنبیه او انجام دهید، در نهایت موجب ناراحتی خودتان خواهد شد.

 

1

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ازکدام قسمت وبسایت بیشتر خوشتون اومد ؟
    از 20 به این وب سایت چند میدی ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 551
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 14
  • آی پی امروز : 118
  • آی پی دیروز : 24
  • بازدید امروز : 135
  • باردید دیروز : 34
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 135
  • بازدید ماه : 252
  • بازدید سال : 3,963
  • بازدید کلی : 514,975
  • کدهای اختصاصی