loading...
| Bia | 2 | faaz | Bozorgtarin Download center Va Foroshgah |
محصولات

محصولات اولیه  فروشگاهwww.shopbia2faa.Tk

خرید کنید + دریافت کنید + پرداخت کنید

================================


پنل ارسال و دریافت پیام کوتاه لیمو20
پیشرفته ترین سامانه ارسال و دریافت پیام کوتاه در کشور
مدیریت ارسال و دریافت توسط خودتان و در پنل اختصاصی شما !
کاربران و مشتریان خود را چندین برابر کنید
ارسال پیامک بر اساس کد پستی تمامی استان ها
بانک شماره موبایل با بیش از 45 میلیون شماره فعال
ارسال خبرنامه
راه اندازی مسابقات و نظرسنجی
ارسال های زمان بندی شده
قابلیت استفاده از وب سرویس (ارسال و دریافت از طریق سایت شما)
و صدها امکان دیگر
با مراجعه به سایت ما می توانید امکانات کامل را مشاهده نمایید
www.Limoo20.ir
شماره های تماس :
09154294604
محمد مهدی پورسمنانی
09358081098
وحید درستی
آیدی پشتیبانی :
i_plus_plus@yahoo.com
Bia2faaz@yahoo.com

http://up.limoo20.ir/1/61db02561fa4e09ec13421b098df15f3.jpg
Vahid Faaz بازدید : 120 دوشنبه 13 شهریور 1391 نظرات (0)

 

این داستان  بر گرفته از کتاب "دانستنی هایی درباره جن" تألیف حضرت حجه السلام و المسلمین حاج شیخ ابو علی خدا کرمی ماجرایی واقعی درباره ازدواج جن با انسان نقل شده که از این قرار است:
ماجرایی در تاریخ 1359 شمسی مطابق با 1980 میلادی ماه آوریل بوقوع پیوست، که اهالی کشور مصر و شهرهای نزدیک و روستاهای مجاور را به خود معطوف داشت، و آنرا نویسنده معروف، استاد اسماعیل، در کتاب خود به نام «انسان و اشباح جن» چنین می نویسد:
مرد 33 ساله ای، به نام عبدالعزیز مسلم شدید، ملقب به «ابو کف» که در دوم راهنمایی ترک تحصیل کرده بود، به نیروهای مسلح پیوست و در جنگ خونین جبهه کانال سوئز، به ستون فقراتش ترکش اصابت کرد و این مجروحیت او منجر به فلج شدن دو پایش گردید، ناچار جبهه را ترک کرده به شهر خود بازگشت تا در کنار مادر و برادرانش با پای فلج به زندگی خود ادامه دهد. در همان شب اول که از غم و اندوه رنج می برد، ناگاه زنی را دید که لباس سفید و بلندی پوشیده و سر را با پارچه سفیدی پیچیده، در اولین دیدار او همچون شبحی که بر دیوار نقش بسته مشاهده کرد. زمانی نگذشت که همان شبح در نظرش مانند یک جسم جلوه نموده، و به بستر (ابو کف) نزدیک شد و گفت: ای جوان اسم من (حاجت) است و قادر هستم به زودی بیماری تو را درمان نمایم. لکن به یک شرط که با دختر من ازدواج کنی. ابو کف جوابی نداد، زیرا که وحشت، قدرت بیان را از او گرفته بود و او را در عرق غوطه ور کرده بود. زن دوباره سخن خود را تکرار نموده اضافه کرد که من از نسل جن مؤمن هستم و قصد کمک به شما و به نوع انسانها را دارم، و در همین حال از دیواری که بیرون آمده بود ناپدید شد.
ابو کف این قضیه را به کسی اظهار نکرد زیرا می ترسید او را به دیوانگی متهم سازند. باز شب دوم دوباره (حاجت) آمد و تقاضای شب اول را تکرار کرد، ابو کف نتوانست جواب قاطعی بدهد. شب سوم باز آمد و گفت: تنها کسی که میتواند خوشبختی تو را فراهم کند دختر من است، ابو کف مهلت خواست که در این خصوص فکر کند، بعد تصمیم گرفت که اول شب، در اتاقش را از داخل قفل کند و به رختخواب برود تا کسی نتواند وارد شود اما یکدفعه دید (حاجت) و دخترش از درون دیوار عبور کردند و نزد او آمدند و تا صبح با او مشغول شب نشینی بودند. در همان شب وقتی که ابو کف به چهره دختر نگاه کرد، دید چهره جذاب، بدن لطیف قد کشیده، گردن بلند و مثل نقره می درخشید. رو کرد به (حاجت) و گفت: «من شرط شما را پذیرفتم»، (حاجت) وسیله عروسی را فراهم کرد. شب بعد با موسیقی و ساز و دهل عروسی را انجام دادند، در حالی که کسی از انسانها آن آواز را نمی شنیدند، عروس را با این وضع وارد خانه کردند. (حاجت) عروس و داماد را به یکدیگر سپرد و از خانه بیرون رفت هنوز داماد عروسش را در بستر به آغوش نکشیده بود که احساس کرد پاهایش جان گرفته است. روز بعد هنگامی که مادر و برادران متوجه شدند که (ابوکف) سلامتی خود را بازیافته و با پای خود راه می رود خوشحال شدند لیکن او سر را به کسی نگفت. این شادی بطول نیانجامید، زیرا که به زودی روش و رفتار ابو کف تغییر کرد او در اتاقش می نشست و بجز موارد محدود بیرون نمی آمد. تمام کارهای لازم را مانند غذا خوردن و استحمام را همانجا انجام می داد، تمام روز و شبش را در پشت در سپری کرد. آخرالامر برادران متوجه شدندکه او با کسی که قابل رویت نیست صحبت می کند. گمان کردند که عقلش را از دست داده، اما او با عروس زیبایش در عیش و نوش و خوشبختی بود

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
1

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ازکدام قسمت وبسایت بیشتر خوشتون اومد ؟
    از 20 به این وب سایت چند میدی ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 551
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 14
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 27
  • بازدید امروز : 244
  • باردید دیروز : 262
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 592
  • بازدید ماه : 1,113
  • بازدید سال : 4,824
  • بازدید کلی : 515,836
  • کدهای اختصاصی